طلاق عاطفی چیست؟

طلاق عاطفی چیست 1
طلاق عاطفی چیست؟
طلاق عاطفی چیست؟
گرچه طلاق یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی است، اما آمار رسمی ارائه شده از آن، نمیتواند به درستی میزان ناکامی همسران را در زندگی زناشوئی نشان دهد. علت این مسئله، وجود جامعه بزرگی از زوجهایی است که گرچه با هم زندگی میکنند و ظاهرا یک خانواده هستند، اما از نظر عاطفی به هم وابستگی ندارند. چنین زوجهایی به طلاق عاطفی دچارند. طلاق عاطفی یک مکانیسم روانشناختی است که در بعضی از زوجها اتفاق میافتد. در چنین شرایطی ازدواج به تهدیدی برای آسایش آنها تبدیل میشود. میتوان گفت که همه ازدواجها با طلاق پایان نمییابند، بلکه به مروز تبدیل به یک رابطه توخالی، فاقد عشق و احساس و دوستی میشوند
ی جدا شود. معمولا جدا شدن عاطفی از ازدواج و همسر، روشی قاطع برای ایجاد مرز با همسر، در ازدواجی است که فرد حس میکند در آن آسیب دیده یا این ازدواج برای او ناامن شده است. طلاق عاطفی از همسر به فرد کمک میکند تا شرایط طلاق را که به نظر طاقت فرساست، پیش از جدایی رسمی تجربه کند. اساسا طلاق عاطفی برای برخ
برخی از زوجین قبل از این که متوجه شوند راه حلشان طلاق است، سالها با احساس فاصله عاطفی دست و پنجه نرم میکنند. از این همسران در روانشناسی به عنوان “همسر دور شونده” نام برده میشود. یک همسر دور شونده ممکن است به دلایل مختلفی از نظر احساسی جدا شود. معمولا جدا شدن عاطفی از ازدواج و همسر، روشی قاطع برای ایجاد مرز با همسر، در ازدواجی است که فرد حس میکند در آن آسیب دیده یا این ازدواج برای او ناامن شده است. طلاق عاطفی از همسر به فرد کمک میکند تا شرایط طلاق را که به نظر طاقت فرساست، پیش از جدایی رسمی تجربه کند. اساسا طلاق عاطفی برای برخی، جزئی از فرآیند طلاق قانونی است، زیرا آنها احساس میکنند که به کنار کشیدن خود از زندگی مشترک و محافظت از خود در برابر مشکلات ناشی از ازدواج نیاز دارند. معمولا از همسری که پس از طلاق قانونی، برای مقابله با احساسات خود رها میشود به عنوان همسر “جدا مانده” یاد میشود. مهم نیست که این فرد چه نقشی در زندگی مشترک داشته است؛ در حال حاضر باید با پایان ازدواج خود کنار بیاید و خود را به عنوان یه فرد مستقل و جدا از زندگی زناشوئی ببیند. برخی از زوجین قبل از این که متوجه شوند راه حلشان طلاق است، سالها با احساس فاصله عاطفی دست و پنجه نرم میکنند. از این همسران در روانشناسی به عنوان “همسر دور شونده” نام برده میشود. یک همسر دور شونده ممکن است به دلایل مختلفی از نظر احساسی جدا شود. معمولا جدا شدن عاطفی از ازدواج و همسر، روشی قاطع برای ایجاد مرز با همسر، در ازدواجی است که فرد حس میکند در آن آسیب دیده یا این ازدواج برای او ناامن شده است. طلاق عاطفی از همسر به فرد کمک میکند تا شرایط طلاق را که به نظر طاقت فرساست، پیش از جدایی رسمی تجربه کند. اساسا طلاق عاطفی برای برخی، جزئی از فرآیند طلاق قانونی است، زیرا آنها احساس میکنند که به کنار کشیدن خود از زندگی مشترک و محافظت از خود در برابر مشکلات ناشی از ازدواج نیاز دارند. معمولا از همسری که پس از طلاق قانونی، برای مقابله با احساسات خود رها میشود به عنوان همسر “جدا مانده” یاد میشود. مهم نیست که این فرد چه نقشی در زندگی مشترک داشته است؛ در حال حاضر باید با پایان ازدواج خود کنار بیاید و خود را به عنوان یه فرد مستقل و جدا از زندگی زناشوئی ببیند.
صلیترین خواسته همسر جدا افتاده، کنترل اوضاع فعلی است. او قادر به دیدن علائم هشدار دهنده نبوده و نمیدانسته که چطور به شکل موثر پاسخ دهد. در نتیجه اغلب به شکلی به هشدارها پاسخ داده که همسر دور شونده را بیشتر از نظر احساسی از خود رانده است. همسر جدا مانده عمیقا میخواهد کاری را انجام دهد یا چیزی بگوید که همسرش را به ازدواج برگرداند. ترس و درد عاطفی همراه با غم از دست دادن شخصی که احتمالا او را دوست دارد، همسر جدا مانده را وادار به درگیری در زمان طلاق میکند که در بیشتر مواقع قابل کنترل از سوی او نیست. درک این نکته بسیار مهم است که همسری که طلاق عاطفی را انتخاب کرده و اینک به دنبال رسمی کردن آن است، شخص شرور و بدجنسی نیست. بلکه او به دنبال فرار از وضعیتی است که برای او درد و رنج به همراه داشته است. این مسئله ممکن است باعث شود که او نسبت به واکنشی که به شوک و ناراحتی همسر نشان میدهد، سرد و بی رحم به نظر برسد. خواستهها و نیازهای همسر جدا مانده را نمیتوان با یک رفتار غیر عقلانی و عجیب کنترل کرد. بهترین کاری که میتوان در مقابل او انجام داد، راضی و متقاعد کردن او به پذیرش و کنار آمدن با موضوع و کنترل احساسات است. تمرکز و کنترل احساسات به او کمک میکند تا در روند جدا شدن حرکتی آرام و طبیعی داشته باشد و راحتتر روند قانونی طلاق را پشت سر بگذارد. صلیترین خواسته همسر جدا افتاده، کنترل اوضاع فعلی است. او قادر به دیدن علائم هشدار دهنده نبوده و نمیدانسته که چطور به شکل موثر پاسخ دهد. در نتیجه اغلب به شکلی به هشدارها پاسخ داده که همسر دور شونده را بیشتر از نظر احساسی از خود رانده است. همسر جدا مانده عمیقا میخواهد کاری را انجام دهد یا چیزی بگوید که همسرش را به ازدواج برگرداند. ترس و درد عاطفی همراه با غم از دست دادن شخصی که احتمالا او را دوست دارد، همسر جدا مانده را وادار به درگیری در زمان طلاق میکند که در بیشتر مواقع قابل کنترل از سوی او نیست. درک این نکته بسیار مهم است که همسری که طلاق عاطفی را انتخاب کرده و اینک به دنبال رسمی کردن آن است، شخص شرور و بدجنسی نیست. بلکه او به دنبال فرار از وضعیتی است که برای او درد و رنج به همراه داشته است. این مسئله ممکن است باعث شود که او نسبت به واکنشی که به شوک و ناراحتی همسر نشان میدهد، سرد و بی رحم به نظر برسد. خواستهها و نیازهای همسر جدا مانده را نمیتوان با یک رفتار غیر عقلانی و عجیب کنترل کرد. بهترین کاری که میتوان در مقابل او انجام داد، راضی و متقاعد کردن او به پذیرش و کنار آمدن با موضوع و کنترل احساسات است. تمرکز و کنترل احساسات به او کمک میکند تا در روند جدا شدن حرکتی آرام و طبیعی داشته باشد و راحتتر روند قانونی طلاق را پشت سر بگذارد.
گرچه طلاق یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی است، اما آمار رسمی ارائه شده از آن، نمیتواند به درستی میزان ناکامی همسران را در زندگی زناشوئی نشان دهد. علت این مسئله، وجود جامعه بزرگی از زوجهایی است که گرچه با هم زندگی میکنند و ظاهرا یک خانواده هستند، اما از نظر عاطفی به هم وابستگی ندارند. چنین زوجهایی به طلاق عاطفی دچارند. طلاق عاطفی یک مکانیسم روانشناختی است که در بعضی از زوجها اتفاق میافتد. در چنین شرایطی ازدواج به تهدیدی برای آسایش آنها تبدیل میشود. میتوان گفت که همه ازدواجها با طلاق پایان نمییابند، بلکه به مروز تبدیل به یک رابطه توخالی، فاقد عشق و احساس و دوستی میشوند. وقتی کسی دچار طلاق عاطفی با همسرش میشود، در واقع احساسات خود را از او جدا میکند. بسیاری از زوجها قبل از رسیدن به مرحله طلاق واقعی، چنین شرایطی را تجربه میکنند و این مکانیسم ممکن است ماهها و یا حتی سالها طول بکشد. بررسی مسئله طلاق عاطفی از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما نسبت به موضوع طلاق، کمتر مورد توجه و تحقیق قرار میگیرد. برخی از کارشناسان معتقدند که داشتن فرزند، نگرش منفی جامعه نسبت به پدیده طلاق، وابستگی مالی و اجتماعی اصلیترین دلایل زوجین برای ماندن در یک ازدواج نامناسب و رواج طلاق عاطفی است. بیشتر طلاقها یک طرفه هستند. به ندرت دیده میشود که زن و شوهری با هم برای طلاق برنامه ریزی کنند. معمولا همسری که قبلا از نظر عاطفی خود را از قاعده ازدواج جدا کرده، چنین درخواستی میدهد. این فرد دوره “طلاق عاطفی” را پشت سر گذاشته و از نظر احساسی آماده جدا شدن قانونی از همسر خود است.
رچه طلاق یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی است، اما آمار رسمی ارائه شده از آن، نمیتواند به درستی میزان ناکامی همسران را در زندگی زناشوئی نشان دهد. علت این مسئله، وجود جامعه بزرگی از زوجهایی است که گرچه با هم زندگی میکنند و ظاهرا یک خانواده هستند، اما از نظر عاطفی به هم وابستگی ندارند. چنین زوجهایی به طلاق عاطفی دچارند
گرچه طلاق یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی است، اما آمار رسمی ارائه شده از آن، نمیتواند به درستی میزان ناکامی همسران را در زندگی زناشوئی نشان دهد. علت این مسئله، وجود جامعه بزرگی از زوجهایی است که گرچه با هم زندگی میکنند و ظاهرا یک خانواده هستند، اما از نظر عاطفی به هم وابستگی ندارند. چنین زوجهایی به طلاق عاطفی دچارند. طلاق عاطفی یک مکانیسم روانشناختی است که در بعضی از زوجها اتفاق میافتد. در چنین شرایطی ازدواج به تهدیدی برای آسایش آنها تبدیل میشود. میتوان گفت که همه ازدواجها با طلاق پایان نمییابند، بلکه به مروز تبدیل به یک رابطه توخالی، فاقد عشق و احساس و دوستی میشوند.
بیشتر
نظرات